heli jon

دوران بچگی

1390/5/25 8:40
نویسنده : mamane heli
124 بازدید
اشتراک گذاری

الان که برات مینویسم تو خوابی مامان ، دردونه من خانم طلای مامانی میخوام بدونی خیلی دوستت دارم اگه یه موقع دعوات میکنم توروخدا منوببخش از خستگی زیاد مامانی وقتی یاد بچگی خودم می افتم تعجب میکنم تو اینقدر ساکتی من خیلی شلوغ و پرسر وصدا بودتوبچه خوبی هستیوقتی با مامانم جایی میرفتیم همه تا مارو میدیدن میگفتن ای وای بازم این بچه اومد اما تو دخمل کوچولوی مامان خیلی ساکتی گاهی اوقات واسه همه چی گریه میکنی که من قلبم میشکنه ودلیلشم میدونم عسلم اما کاری از دستم ساخته نیست میخوام بزرگ شدی بدونی چقدر دوستت داشتمو دارم وبهت اهمیت میدم دوستت دارم عسل مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به heli jon می باشد